عنوان مقاله "What's next for Syria?" آینده سوریه چه خواهد شد؟
برای خوانندگانی که پیگیر فعالیتهای سربازان فیلیپینی در نیروی حافظ صلح سازمان ملل هستند، نام گروه شورشی که به سرعت شهرهای اصلی سوریه را تصرف کرد و رئیسجمهور بشار اسد را مجبور به فرار به مسکو کرد، ممکن است آشنا باشد: جبهه النصره! ده سال پیش، در بلندیهای جولان، در منطقه حائل غیرنظامی بین سوریه و اسرائیل، حدود ۲۰۰ نفر از شورشیان جبهه النصره که طبق برچسب سازمان ملل به عنوان تروریستهای وابسته به القاعده شناخته میشدند، به نیروی چندملیتی ناظر بر جدایی سازمان ملل (Undof) حمله کردند.
گروه فیجی را به گروگان گرفتند و پیامی به نیروی فیلیپینی مستقر در نزدیکی خود ارسال کردند که اگر تسلیم شوند و سلاحهای خود را تحویل دهند، اجازه عبور امن از منطقه به آنها داده خواهد شد. فرمانده Undof، یک سرباز از هند، که از به خطر انداختن جان سربازان هراس داشت، به فیلیپینیها گفت که آنچه شورشیان میگویند را انجام دهند. اما فیلیپینیها که به شورشیان اعتماد نداشتند، زیرا برخی از آنها پیشتر توسط شورشیان ربوده شده بودند، با فرمانده خود در مانیل مشورت کردند و او دستور داد که سربازان سرزمین خود را ترک نکنند. فیلیپینیها آتش گشودند و به مدت سه روز در برابر شورشیان ایستادگی کردند و در نهایت در روز سوم سه نفر از شورشیان را کشتند.
در پوشش شب، آنها سیمهای خاردار اطراف اردوگاه سازمان ملل را بریدند، از میدان مین عبور کردند و به سمت سمت اسرائیل فرار کردند. بعداً، پس از اینکه همه مسائل از طریق مذاکرات با شورشیان حل و فصل شد، فیلیپین خواستار خروج سربازان خود از Undof به دلایل امنیتی شد، همانطور که سه کشور دیگر پیشتر چنین درخواستهایی کرده بودند، اما مسئولان سازمان ملل که نگران کاهش تعداد نیروهای Undof بودند، از فیلیپینیها خواستند که نیروی شجاع خود را در منطقه باقی بگذارند. شورای امنیت قطعنامهای تصویب کرد که سربازان Undof باید تسلیحات بهتری داشته باشند، با توجه به سلاحهای سنگین برتر شورشیان، و این امر قوانین درگیری را تغییر داد و به حافظان صلح اجازه داد که در صورت لزوم برای دفاع از خود شلیک کنند تا کشته شوند.
پایان نزدیک به نیمقرن حکومت سرکوبگرانه خاندان اسد و جنگ داخلی مرگباری که توسط بهار عربی ۲۰۱۱ شعلهور شد، توسط جمعیت عمومی سوریه و جامعه بینالمللی جشن گرفته شده است. بسیاری از بیش از یک میلیون سوری که به کشورهای دیگر پناه بردند و بزرگترین بحران پناهجویی که تا آن زمان در جهان تجربه شده بود را به وجود آوردند، تمایل شدید خود برای بازگشت به وطنشان را نشان دادهاند. ترکیه که بزرگترین بخش از دیاسپورای سوری را میزبانی کرده است، مرز مشترک خود با سوریه را به منظور تسهیل تردد مردم و وسایل نقلیه به داخل سوریه باز کرده است.
آلمان و دیگر کشورهای اروپایی به پناهندگان سوری که میخواهند مسیر خود را به خانه بازگردانند، کمکهای مالی ارائه میدهند. بسیاری از پناهندگان خانههای سابق خود را در ویرانی و آوار خواهند دید و نرخ بیکاری در کشور قدیمی آنها اکنون به طرز بیسابقهای وحشتناک است. با این حال، به نظر میرسد که سوریها اکنون امیدوارند، اگرچه نه لزوماً خوشبین، به آیندهای روشنتر برای کشورشان که در نهایت کشوری غنی از نفت است، و مردم سوریه مقاوم و توانمند هستند که از آغاز تمدن تا کنون استقامت نشان دادهاند.
دلایل دیگری برای این اعتماد به نفس را میتوان در چهره قابل اعتماد رهبران شورش موفق که به جهان نشان دادهاند، پیدا کرد. رهبر ظاهری و سخنگوی شورش، ابومحمد الجولانی است، نام جنگی احمد الشارع. این نکته کمک میکند که الجولانی فردی خوشبرخورد، هوشمند و آشنا به رسانهها باشد. سازمانی که او به طور عمده رهبری میکند، جبهه النصره، در سالهای پس از درگیری با نیروهای ناظر بر جدایی سازمان ملل (Undof)، روابط خود را با القاعده قطع کرد، که خود از پیوستن به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) خودداری کرده بود. امیال الجولانی دیگر جهانی نبوده و به طور کامل ملی شده است. دیگر خبری از خلافت جهانی برای او نیست، بلکه تنها یک سوریه متحد اما متنوع در ذهن دارد. او لباسهای چریکی اسلامگرایانهاش را کنار گذاشته و هنگام برگزاری مصاحبههای مطبوعاتی، کت و شلوار به سبک غربی به تن میکند. او به جهانیان به عنوان قهرمانی از تحمل و پلورالیسم معرفی شده است.
پس از قطع روابط خود با القاعده، در سالهایی که رژیم اسد به دلیل کمکهای روسیه و ایران دست بالا را داشت، الجولانی زمان خود را صرف کرد تا جبهه النصره را تنها بخشی از یک ائتلاف وسیعتر علیه دیکتاتوری اسد کند. او با بخشهای مختلف جمعیت سوریه، از جمله گروههای مذهبی و قومی متنوع آن، ارتباط برقرار کرد. ائتلافی که تحت نام «هیئت تحریر شام» شناخته میشود، در شهر شمالی ادلب پناه گرفت و جامعهای ساخت که مدل حکمرانی خوب و مدیریت اقتصادی صحیح است و نشان میدهد که اپوزیسیون اسد در صورت داشتن فرصت، توانایی حکومتداری خوب را دارد. تا کنون، گذار به یک رژیم جدید و آزاد به طور روان و منظم انجام شده است. الجولانی و همراهانش با مقامات رژیم اسد دیدار کردهاند تا انتقال مسالمتآمیز پروندهها و منابع، و بازگشایی دفاتر عمومی و خصوصی را هماهنگ کنند.
الجولانی زمان و نقطه مناسب را برای آغاز شورش پیدا کرد، زیرا حامیان خارجی اسد، روسیه و ایران، درگیر جنگهای خود با اوکراین و اسرائیل شده بودند. بدون کمک این قدرتها و با اتحاد اپوزیسیون، سقوط دیکتاتوری امری اجتنابناپذیر بود. خانواده اسد علوی هستند، یک فرقه از اقلیت شیعه. اکثریت جمعیت سوریه اهل تسنن هستند. نیروهای مسلح سوریه الگوی مشابهی را دنبال میکردند؛ افسران ارشد علوی بودند و اکثریت سربازان اهل تسنن. به دلیل فزونی باندبازی و فساد که به نفع علویها بود، هر سال در دوره اخیر، تعداد بیشتری از سربازان به صف اپوزیسیون پیوستند. پس از تصرف اولین شهر، حماه، سربازان بدون اینکه حتی یک شلیک در شهر بعدی صورت بگیرد، تسلیم شورشیان میشدند. نیروهای مسلح عملاً کشور را به شورشیان تسلیم کردند.
تا زمان انتشار این خبر، به اطلاع ما هیچ کشوری دولت جدید سوریه را به رسمیت نشناخته است. به نظر میرسد اعضای سازمان ملل منتظر هستند که جبهه النصره ابتدا از فهرست سازمان ملل به عنوان گروههای تروریستی حذف شود. برخی نیز منتظرند تا رهبران دولت جدید با اقداماتی واقعی و نه فقط با کلمات، وعدههای خود را در مورد ایجاد یک دولت دموکراتیک مدرن محقق کنند. آنها در گذشته از رهبران اسلامگرا ناامید شدهاند که وعدهای دادهاند و دقیقاً بر خلاف آن عمل کردهاند.
اسرائیل و ایالات متحده اطمینان حاصل میکنند که تحولات در سوریه آینده به گونهای پیش نرود که به منافع ملی آنها آسیب برساند. نخستوزیر نتانیاهو دستور داده است که ارتش دفاعی اسرائیل خط جدایی در بلندیهای جولان را عبور کند و توافق آتشبس با سوریه که به موجب آن منطقه حائل یا منطقه امن ایجاد شده بود را به نوعی منسوخ اعلام کند. این اقدام به عنوان موقت معرفی شده است و هدف آن، طبق گفته نتانیاهو، تضمین امنیت مرزهای اسرائیل است. علاوه بر این، اسرائیل حدود ۳۰۰ حمله هوایی انجام داده است که سایتهای نظامی در سراسر سوریه را نابود کرده و عملاً کشور را غیرنظامی کرده است. سازمان ملل و کشورهای عربی این اقدامات را به عنوان نقض حقوق بینالملل و حاکمیت و تمامیت ارضی سوریه محکوم کردهاند. حملات هوایی به طور جزئی به دنبال نابود کردن سلاحهای شیمیایی ذخیره شده توسط رژیم اسد هستند، اما حملات هوایی روش معین در کنوانسیون بینالمللی برای نابودسازی ایمن سلاحهای شیمیایی نیستند. کشورهای عربی ادعا کردهاند که اسرائیل از این دوره انتقالی به نفع خود بهرهبرداری کرده و در حال تصاحب اراضی اضافی است.
ایالات متحده حملات هوایی و عملیاتهای زمینی خود را برای نابود کردن مکانهایی که مشکوک به پناه دادن به نیروهای داعش هستند، انجام میدهد. از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، حدود ۹۰۰ سرباز آمریکایی را در سوریه نگه داشته است تا داعش را نظارت و با آن مبارزه کند و احتمالاً تا زمانی که داعش کاملاً نابود شود، این نیروها را در سوریه نگه خواهد داشت. جهان تنها میتواند برای ایالات متحده در این تلاش آرزوی موفقیت کند. داعش مانند مار است که وقتی بخشی از آن بریده میشود، دوباره بازسازی میشود.
تا کنون، سوریه در مورد اقدامات اخیر اسرائیل در سرزمین خود سکوت کرده است. آیا این ناشی از خوشحالی لحظهای است؟ یا آیا در ادعای ایران که سقوط بشار اسد به دلیل توطئه شیطانی ایالات متحده و اسرائیل با اپوزیسیون سوریه است، حقیقتی وجود دارد؟
Source of the news: https://www.manilatimes.net/2024/12/14/opinion/columns/whats-next-for-syria/2021664
نظر شما